باد صبا

دکتر شریعتی:خدا نکندعقده های کسی به عقیده اش تبدیل شود .در برابراین آدم ها هم فقط باید خندید .

باد صبا

دکتر شریعتی:خدا نکندعقده های کسی به عقیده اش تبدیل شود .در برابراین آدم ها هم فقط باید خندید .

سفر به مشهد

روز ۱۲ فروردین به نیت زیارت آقا امام رضا عازم مشهد مقدس شدیم چون که در این سفر خانواده باجناقم ما راهمراهی میکردن برای اولین بار مجبور شدم که در میان تعطیلات به سفر بروم امری که برایم چندان خوشایند نیست چون هم شهرها و مسیر شلوغ است و قیمتها کذایی...اما چاره ای نداشتم چون که باجناقم مرخصی زیادی نداشت... 

ساعت ۴ بعد ار ظهر خرم آباد را ترک کردیم یکی از نقاط عطف این سفر داشتن یک نیروی کمکی در رانندگی بود که باعث می شد کمتر خسته بشوم مسیر سفر ما از بروجرد اراک قم می گذشت و در قم به لطف جاده میانبری که به گرمسار زده اند دیگر مجبور نبودم به تهران رفته و در گیر آن ترافیک شدید اول شهر بشوم ...  

بعد از پیدا کردن جاده قم به گرمسار که حدود ۱۲۰ کیلومتر بود حوالی ساعت ۳۰/۱۱ شب به گرمسار رسیدیم و در پارکی در انجا برای شام توقف کردیم ...انصافا آن پارک از نظر نظافت و امنیت محیط بسیار مناسبی برای توقف و استراحت بود بعد از صرف شام برای اینکه فرصت را از دست ندهیم تصمیم گرفتیم شبانه مسیر را تا مشهد طی کنیم ...مسیر پیش رو شهرهای سمنان دامغان شاهرود سبزوار نیشابور و مشهد بود ... حدود ساعت ۱۲ شب از گرمسار راه افتادیم .با آنکه رانندگی در کویر در روز بسیار کسل کننده و خستگی آور است ولی در شب بسیار لذت بخش است.دیدن آن همه ستاره بدون وجود کوهی چشم انداز زیبایی در بر داشت...

حدود ۱۲ ظهر بود که به مشهد رسیدیم و واقعا همه ما خسته شده بودیم طبق معمول همیشه مستقیم به هتل بنفشه رفتیم که دارای پرسنلی بسیار مودب و محیطی بسیار آرام است... 

بعد از مدتی استراحت خدمت آقا امام رضا رفته و این اولین سیزده فروردینی بود که من در حرم رضوی بودم و با وجود جمعیت زیاد حال و هوای خاص خودش را داشت و من خوشحال از این تجربه جدید بودم مثل همیشه از باب الرضا وارد شدم به سمت صحن قدس و گوهرشاد رفته و در آنجا بسوی ضریح مطهر رفتم و با دیدن ضریح کل خستگی سفر از تنم بیرون رفت...دیدن خدامی که با ویلچر افراد سالمند را جا به جا میکردند و اشک زائرانی که هر کدام از یک جای کشور به عشق زیارت آقا آمده بودند حس عجیبی به آدم می داد... 

چونکه اغلب اماکن تفریحی مشهد تکراری بود طی این چند روز فقط به دیدن باغ نادر شاه افشار که نزدیک حرم بود بسنده کردیم و سعی نمودیم بیشتر اوقات را در حرم کنار آقا باشیم ...همیشه دیدن موزه باغ نادر و رفتن بر مزار او و کلنل محمد تقی خان پسیان برایم جالب بوده ...چون که در برگشت به حرم میرفتیم ناچار دوربین عکاسی را باخودم نمیبردم چون دوست نداشتم آن را به امانتداری بسپارم و حوصله برگشت به هتل را هم نداشتم و به اجبار در مشهد عکسی ننداختم البته در شمال این امر را جبران کردم ... 

یک مکان دیگر که در مشهد همیشه برای دیدن آن میروم بازار رضا است که برای من حال و هوای خاص خود را دارد و هیچگاه رفتن به آنجا را فراموش نمیکنم ... 

رفتن به مجتمع تجاری زیست خاور و الماس شرق هم جزو یک روز از برنامه سفرمان بود که دیگر به جزئیات آن نمی پردازم بعد از ۳ روز اقامت در مشهد ساعت ۹ صبح آماده رفتن به سمت شمال کشور شدیم و بعد از سرویس ماشین با طلب دیدار مجدد از آقا امام رضا به سفر خود ادامه دادیم... 

ادامه دارد...

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد