حق زندگی

سلام به همه دوستان خوبم.امروز متنی از یکی از دوستان در مورد حقوق خانمها برام فرستاده شدکه به نظرم خیلی زیبا و آموزنده میومدمنم تصمیم گرفتم اونو واسه شما عزیزان بزارم 

امیدوارم که همچین نوشته هایی تلنگری باشه واسه ما مردها 

یا علی 

 

سخن روز : زنانیکه می خواهند مرد باشند زنانی هستند که نمی دانند زن هستند .الکساندر دوما

چند وقت پیش در یک مهمانی آقایی از دوستان را دیدم ، که به تازگی از همسرش طلاق گرفته بود و می‌ گفت باز می‌ خواهد تجدید فراش کند !!!

" با خود اندیشیدم " چه فکر خوبی ، راستی کیست که زن نخواهد ؟!

راستش را بخواهید « من خودم هم زن می‌خواهم »!!!  چرا؟! 

جوابش ساده است :

می‌ خواهم دوباره درس خواندن را شروع کنم و منبع درآمدی برای خودم و ( در صورت لزوم ) خانواده‌ام ایجاد کنم !!!

زنی می‌ خواهم که زحمتکش باشد و مرا به دانشگاه بفرستد و در حالی که من در آرامش درس می‌ خوانم ، از فرزندانمان مراقبت کند !

به درس و مشق و بهداشت آن‌ ها برسد . آن‌ها را همیشه تمیز و سالم نگه دارد !

به زندگی شخصی و اجتماعی آن‌ ها برسد !

آن‌ها را به اماکن اجتماعی ( پارک ، موزه ، باغ وحش ) ببرد !

اگر بیمار شدند ، از آن‌ها مراقبت کند و نگذارد بیماری آن‌ ها مانع تمرکز من شود !!!

شاغل باشد و درآمد قابل توجهی را به خانه بیاورد و درآمدش را صرف من و فرزندانمان کند !

برای فرزندانمان از کارش بزند ، البته شاید این کار از درآمدش بکاهد ، اما مشکلی نیست من تاب می آورم !!!

زنی می‌ خواهم که نیازهای فردی مرا ارج نهد و خانه را مرتب و پاکیزه نگه دارد و به بی‌ نظمی‌ هایم سامان دهد !

لباس‌هایم را بشوید ، اتو کند ، تا کند و برایم لباس نو بخرد !!!

وسایل شخصیم را مرتب کند تا راحت پیدایشان کنم درضمن آشپز چیره دستی باشد !

خرید کند و غذاهای لذیذ بپزد و وقتی به مسافرت می‌ روم همراهم باشد ...

محیط را برای تفریح و استراحتم آماده کند و به هیچ وجه از کار و زندگیش شکایت نکند !

شنونده‌ی خوبی باشد و به حرفهایم گوش دهد و در مشکلات درسی به من کمک کند و تکالیف درسیم را انجام دهد ...

وقتی درسم تمام شد و شغل مناسب پیدا کردم ، شغلش را رها کند و در خانه بماند و از بچه‌ها مراقبت کند !!!

زنی می‌ خواهم که به زندگی اجتماعی من برسد و وقتی به مهمانی دعوت می‌شویم بچه‌ها را نیاورد ، درضمن هر وقت مهمان دعوت می‌ کنم با روی گشاده‌ پذیرای آن‌ ها باشد و با سکوت محبّت‌ آمیزش بحث‌ها و گفت‌ و گوهای ما را تایید کند ...

بچه‌ها را زودتر بخواباند که مزاحم من و مهمانانم نشوند  و از مهمانانم پذیرایی کند و سپس ظرف‌ های خالی را از مقابل ما بردارد و بشورد !!!

زنی می‌ خواهم که نیازهای جنسی مرا درک کند و حداکثر لذت جنسی را به من بدهد اما به نیازهای جنسی خود شاخ و برگ ندهد ! و بی‌ میلی گاه و بیگاه مرا درک کند !!!

مسوولیت کامل کنترل بارداری را بر عهده بگیرد چون من بچه‌ ی ناخواسته نمی‌ خواهم !

به من وفادار بماند و بداند که زندگی پرمشغله‌ ی من جایی برای حسادت ندارد و درک کند که ممکن است بیش از یک همخوابه اختیار کنم ، چون همیشه به اجتماع نیاز دارم !!! 

آزادم بگذارد که اگر دیگری را مناسب‌ تر از او دیدم ، او را جایگزین کنم و بعد از طلاق مسوولیت بچه‌ها را بپذیرد ، چون می‌ خواهم زندگی جدیدی را شروع کنم وقتی برای بچه داری ندارم !!!

خودتان قضاوت کنید : شما جای من بودید زن نمی‌خواستید ؟!!!

 

آقایون محترم و عزیز :

 

زن فقط سینه‌های برجسته نیست !

موی مش کرده ،

ابروی برداشته ،

لبانِ قرمز نیست !!!

زن لباسِ سفید و شب با شکوه عروسی ،

بوی خوشِ قرمه سبزی ،

هوسِ شب‌های جمعه ،

قرار‌هایِ تاریکی‌ کوچه پشتی‌ ، تویِ یک ماشین نیست !!!

زن فقط یک زنِ پا به ماه ،

حالت تهوع ،

استفراغ ،

درد‌های زایمان و مادر بچه‌ها نیست !!!

 

زن فقط عصایِ روز‌های پیری ،

پرستار وقتِ مریضی

رفیقِ پای منقل ،

مزه بیار دوره‌های دوستانه نیست ...

 

زن وجود دارد ،

روح دارد ،

قدرت و جسارت ،

پا به پای یک مرد ، زور دارد ...

 

عشق

اشک

نیاز

محبت

یک دنیا آرزو دارد ...

 

زن همیشه همه جا حضور دارد و اگر تمام اینها یادت رفت ، تنها یک چیز را به خاطر داشته باش :

که هنوز هیچ مردی پیدا نشده  که بخواهد  جایِ یک زن باشد !!!