باد صبا

دکتر شریعتی:خدا نکندعقده های کسی به عقیده اش تبدیل شود .در برابراین آدم ها هم فقط باید خندید .

باد صبا

دکتر شریعتی:خدا نکندعقده های کسی به عقیده اش تبدیل شود .در برابراین آدم ها هم فقط باید خندید .

در دومین سال متوالی " حضور وبلاگ‌نویسان لرزبان در خانه سالمندان صدیق خرم آباد "

 امام علی(علیه السلام) فرمودند:

وَقِّروا کِبارَکُم یُوَقِّرکُم صِغارُکُم ؛
پیرانتان را حرمت نهید تا کودکانتان شما را حرمت نهند

 خدا را شاکریم که در دومین سال متوالی  فرصتی دست داده تا  ما وبلاگ‌نویسان و فعالان لر زبان عرصه وب ، بتوانیم به دیدار این مادران و پدران،که در آسایشگاه سکنی گزیده اند و چشمانشان منتظر است تا شاید از در، کسی وارد شود و دلشان را شاد کند برویم. آسایشگاه سالمندان می‌تواند میعادگاه وبلاگ نویسانی باشد که دلشان عاشق وجود نازنین مادر و نگاه پر مهر پدر است.

به همین منظور    جمعه  7 تیرماه 1392  ساعت 9.5 صبح جمع می‌شویم و با نیت خیر، عمل نیکی را در کارنامه اعمالمان ثبت خواهیم کرد.

ساعت حضور 9.5  صبح    مکان : خرم آباد - جلوی درب ورودی آسایشگاه صدیق واقع در میدان شقایق


تصویری از حضور وبلاگنویسان در خانه سالمندان / تیر۹۱


پی نوشت ۱ / حاج آقا صدیق  طی تماس تلفنی اعلام فرمودند که شخصا" روز چمعه به خرم آباد خواهند آمد و در کنار دوستان خواهد بود . 

پی نوشت ۲ / با تشکر از گروه گروه عروسکی شاپرک  ، این گروه  لطف کرده اند و در روز جمعه به اجرای برنامه زنده خواهند پرداخت . 

********************************************************** 

میلاد با سعادت امام زمان (عج)بر تمام دوستان عزیز مبارک باد

نظرات 22 + ارسال نظر
hamed شنبه 1 تیر‌ماه سال 1392 ساعت 17:17 http://bestweblog.ir/?q=regnuser&moref=9940

سلام دوست من وبلاگ زیبایی داری اگه دوس داری از هر بازدیدت درآمد داشته باشی بر روی لینک زیر کلیک کن
واقعاً ارزششو داره با یه کلیک یک عمر درآمد داشته باشی
منتظرتم

نرگس شنبه 1 تیر‌ماه سال 1392 ساعت 23:28 http://donyaeshirenma.blogfa.com/

سلام آقای کاظمیان
شبتون به خیر و خوشی

نگاه کردن به چشمان منتظر و غمگین این عزیزان گاهی ما رو هم که هیچ نسبتی باهاشون نداریم شرمنده میکنه
و خوش به سعادتتون که توفیق رفتن پیش این عزیزان رو دارید
عید هم بر شما و خانواده محترمتون هم مبارک باشه
شاد و برقرار باشید

سلام نرگس خانوم عید شما هم مبارک قطعا در چنین فضایی با حضور دوستان جای شما و آقا هادی خالیه به امید دیدار
شاد باشی و سلامت

نرگس شنبه 1 تیر‌ماه سال 1392 ساعت 23:28 http://donyaeshirenma.blogfa.com/

دست همیشه برای زدن نیست ....

کار دست همیشه مشت شدن نیست .....

دست که فقط برای این کار ها نیست .....

گاهی دست میبخشد .....

نوازش میکند ..... احساس را منتقل میکند .....

گاهی چشمها به سوی دست توست .....

سلام و سپاس از کامنت زیبایتان

یکتا شنبه 1 تیر‌ماه سال 1392 ساعت 23:31 http://yektami.blogfa.com/

با سلام. خیلی از آشنایی با بزرگانی چون شما خوشحالم همیشه زنده و پاینده باشید.با اجازتون من هم شما رو لینک کردم.
سپاس.

سلام خواهر گرامی ممنونم از لطف و محبت شما خیلی ممنونم بابته لینک...
شاد باشید و سلامت

نوای بروجرد - موسوی زاده یکشنبه 2 تیر‌ماه سال 1392 ساعت 05:12 navayeborujerd.blogfa.comhttp://

با سلام
میلاد قطب عالم امکان ، امیر صلح و عدالت ،
حضرت صاحب الزمان ( عجل الله تعالی فرجه الشریف )
بر شما مبارک باد.

سلام و سپاس از لطف شما این روز عزیز بر شما هم مبارک باد

پریچهر یکشنبه 2 تیر‌ماه سال 1392 ساعت 13:45

سلام داداش عزیز و گلم مرسی از دلتنگیت نه من متاسفانه نمی تونم بیام .امیدوارم به شما خوش بگذره.

سلام آبجی عزیز دوست داشتم همه دوستان در کنار هم باشیم .قطعا جای شما خیلی خالیه...شاد باشی و سلامت

هوشنگ رئوف یکشنبه 2 تیر‌ماه سال 1392 ساعت 16:29 http://www.houshangraouf.blogfa.com/

سلام علی مهربان / آمدن به این جا فرصتی ست تا به صفا و صمیمیتی که داری سلام کنم و امیدوارم که همیشه در تمام مراحل زندگی موفق و موید باشی . دختر عزیزم را سلام میرسانم .

سلام استاد عزیزم شما همیشه به ما لطف داری و من سپاسگذار این لطفم.ایشون هم سلام میرسونند

فاطمه دوشنبه 3 تیر‌ماه سال 1392 ساعت 00:29 http://www.banoyedey22.blogfa.com/

سلام اقای کاظمیان
عیدتان مبارک
این پیوستگی و اتحاد در بین شما و دوستانتان قابل تحسینه که چنین کار زیبا و انسان دوستانه را انجام میدهید. این عزیزان کسانی هستن که خواسته یا ناخواسته در اسایشگاه زندگی می کنند و همیشه چشمانشان منتظر است که کسی از در بیاید و احوالشان رابپرسد .
.البته وظیفه همه ما هست که با رفتار خود این فرهنگ و ترویج کنیم و عامل به عمل باشیم که به نظرم شادی خدا در شاد کردن خلق خداست ودر پناهش تندرست و دلشاد باشید.
ایام مستدام***

سلام دوست عزیز عید شما هم مبارک.ممنونم از لطفتان ....بابته ترویج این فرهنگ با شما موافقم ...شاد باشید و سلامت

ماشا دوشنبه 3 تیر‌ماه سال 1392 ساعت 08:31 http://bluman.persianblog.ir/

سلام گرامی دوست مهربانم.
عید انتظار بر شما مبارکباد.
واتوره با چند دو بیتی به روز است و چشم به راه نقد و نظرت.

سلام آقای ماشای عزیز.عید شما هم مبارک .چشم حتمن خدمت میرسم...

حمید ساکت دوشنبه 3 تیر‌ماه سال 1392 ساعت 08:40

سلام علی آقای دوست داشتنی .
عیدتون مبارکا باشد . دست مریزاد .
خیلی دلم می خواد من هم تو این امر خیر و خداپسندانه شرکت کنم . سعی خودم را خواهم کرد . دیدار شما دوستان هم آرزوی قلبی من است .

سلام حمید خان عید شما هم مبارک ما هم خیلی دوست داریم از نزدیک شما را زیارت کنیم امیدوارم که این سعادت نصیب ما گردد...

چقد سخته جدا بودن دوشنبه 3 تیر‌ماه سال 1392 ساعت 10:01

جلوه گل عندلیبان را غزلخوان می کند

نام مهدی صد هزاران درد درمان میکند

مدعی گوید که با یک گل نمی گردد بهار

من گلی دارم که عالم را گلستان میکند

عید منتظران مبارک

سلام ...عید شما هم مبارک.

ماشا دوشنبه 3 تیر‌ماه سال 1392 ساعت 15:22 http://bluman.persianblog.ir

سلام و سپاس..
نمیدونم چه مشکلی هست اینترنت اکسپلورر بازنمیشه...اگه ممکنه با اپرا لطفا....

سلام و سپاس از توضیحتون...

یاسی چهارشنبه 5 تیر‌ماه سال 1392 ساعت 15:54 http://lilac7.blogfa.com

سلام دوست گرامی
چه کار زیبا و خدا پسندانه ای
خدا پشت و پناهتون

سلام دوست عزیز ممنونم از لطفتون و دعای خیرتون

امیر چهارشنبه 5 تیر‌ماه سال 1392 ساعت 23:03 http://amir-dastan.blogfa.com

سلام علی آقای عزیز
به جناب قاسمی عزیز هم گفتم یک هفته بیشتر به جشنواره ندارم و مجبورم. وقت برامون خیلی کمه.
شرمنده شما و همه دوستان هم استانی عزیزم هستم. از دور و فاصله 100 کیلومتری برایتان که همیشه بانی خیر هستید آرزوی سلامتی میکنم.
انشالله که خداوند اجرتان دهد و این کوتاهی را بر من ببخشید.

سلام امیر جان ما خیلی دوست داشتیم شما هم تشریف بیاورید حتی به عمو فرهاد در این ضمینه تاکید هم کردم امیدوارم هر کجا که هستی شاد باشی و سلامت

هادی چهارشنبه 5 تیر‌ماه سال 1392 ساعت 23:45 http://donyaeshirenma.blogfa.com/

آنـچـه مـردم را دانـشمند مـی کـند ، مــطالبی نـیست کـه
می خـوانـند ،بــلـکه چـــیـزهـایـی اســت کـه یــاد مـی گــیـرنـد

سلام به شما علی آقای عزیزم

به امید فردایی روشنتر از امروز ...بدرود[گل]

سلام هادی جان ممنونم از کامنت زیبایت شاد باشی و سلامت

رضا پنج‌شنبه 6 تیر‌ماه سال 1392 ساعت 11:35 http://na-bakhshoode2.blogfa.com

انشاء


نان حلال خیلی خیلی خوب است. من نان حلال را خیلی دوست دارم. ما باید همیشه دنبال نان حلال باشیم. مثل آقا تقی. آقاتقی یک ماست‌بندی دارد. او همیشه پولِ آبِ مغازه را سر وقت می‌دهد تا آبی که در شیرها می‌ریزد و ماست می‌بندد حلال باشد. آقا تقی می‌گوید: آدم باید یک لقمه نان حلال به زن و بچه‌اش بدهد تا فردا که سرش را گذاشت روی زمین و عمرش تمام شد، پشت سرش بد و بیراه نباشد.
دایی من کارمند یک شرکت است. او می‌گوید: تا مطمئن نشوم که ارباب رجوع از ته دل راضی شده، از او رشوه نمی‌گیرم. آدم باید دنبال نان حلال باشد. دایی‌ام می‌گوید: من ارباب رجوع را مجبور می‌کنم قسم بخورد که راضی است و بعد رشوه می‌گیرم!



عموی من یک غذاخوری دارد. عمو همیشه حواسش است که غذای خوبی به مردم بدهد. او می‌گوید: در غذاخوری ما از گوشت حیوانات پیر استفاده نمی‌شود و هر چه ذبح می‌کنیم کره الاغ است که گوشتش تُرد و تازه است و کبابش خوب در می‌آید. او حتماً چک می‌کند که کره الاغ‌ها سالم باشند وگرنه آن‌ها را ذبح نمی‌کند. عمویم می‌گوید: ارزش یک لقمه نان حلال از همه‌ی پول‌های دنیا بیشتر است!! آدم باید حلال و حروم نکند. عمو می‌گوید: تا پول آدم حلال نباشد، برکت نمی‌کند. پول حرام بی‌برکت است.
من فکر می‌کنم پدر من پولش حرام است؛ چون هیچ‌وقت برکت ندارد و همیشه وسط برج کم می‌آورد. تازه یارانه‌ها را خرج می‌کند و پول آب و برق و گاز را نداریم که بدهیم. ماه قبل گاز ما را قطع کردند چون پولش را نداده بودیم. دیشب می‌خواستم به پدرم بگویم: اگر دنبال یک لقمه نان حلال بودی، پول ما برکت می‌کرد و همیشه پول داشتیم؛ اما جرأت نکردم. ای کاش پدر من هم آدم حلال خوری بود!!

سلام رضا جان جالب بود و ترسناک

من جمعه 7 تیر‌ماه سال 1392 ساعت 14:14 http://goodlady.blogsky.com

همیشه به شادی و ذوق....

سلام متشکرم شاد باشید و سلامت

سرای اندیشه جمعه 7 تیر‌ماه سال 1392 ساعت 15:22 http://saraeandehe.blogfa.com/

سلام
دستتون درد نکنه با این کار خوبتون

سلام و سپاس از لطف شما...

رضا جمعه 7 تیر‌ماه سال 1392 ساعت 21:25 http://na-bakhshoode2.blogfa.com

دوبـاره بـاز خواهـم گشـت ...



دوباره باز خواهم گشت
نمی دانم چه هنگام، از کدامین راه
ولی یکبار دیگر، باز خواهم گشت
و چشمان تو را، با نور خواهم شست
و از عرش خداوندی، شما را هدیه های تازه خواهم داد
به دستان برادر، دست خواهم داد
به زلف کودکان، گیلاس خواهم زد
نوازش های مادر را، دوباره زنده خواهم کرد
زن همسایه را، نور و هوا و آفتابی تازه خواهم داد
به ننوی یتیمان، من تکان از عرش خواهم داد
به لب های فرو بسته، امید خنده خواهم داد
به دیوار حریم عشق، یکبار دگر، من تکیه خواهم زد
به گندم، من حدیث نو شکفتن، یاد خواهم داد
به شمع روشن محفل، رموز همنشینی با پر پروانه را، من یاد خواهم داد
گل نرگس به دشت مهربانی، هدیه خواهم برد
کمرهای خمیده از شقاوت، راست خواهم کرد
برای فهم زیبایی، دوباره واژه خواهم ساخت
دوباره مزه لبخند را، من بر لبان خشک خواهم راند
نگاه مهربانانه، امید گرمی خانه
رسوم عشق ورزی را، دوباره زنده خواهم کرد
برای قفل لب هاتان، برای فتح دل هاتان، کلید تازه خواهم داد
برای سر نهادن، تا سحر بگریستن، آنک هزاران شانه خواهم داد
ز رخسار پدر، من شرمساری را
ز چشم مادران، من اشک و زاری را
تباهی را، تباهی را، تباهی را، دوایی تازه خواهم داد
برادر با برادر، صلح خواهم داد
به خواهر، مهربانی، یاد خواهم داد
به مردم بانگ خواهم زد:
هلا ای عاشقان خسته نومید، به پیش آرید دفترهای مشق زندگانی را
که من سر مشق های تازه خواهم داد
برای صبح فردا، مشقتان این است
هزاران بار بنویسید، آزادی، محبت، عشق
و یکصد بار بنویسید، انسان بنده حق است
و بنویسید، رنگ آسمان آبی است
سیاهی ها ز دفترهای قلب خویش برگیرید
کنون با خط خوش، زیبا
در اوراق سفید قلبتان این جمله را صد باره بنویسید
خدا نور است، زیبایی است
خدا آزادگی را دوست می دارد
و می خواهد که بند هر اسارت را
ز فکر و روح و دست و پای، برگیرید
و مشق عشق، خواهم داد
و آغوش محبت، باز خواهم کرد
و مادر را دوباره از سرای سالمندان، من به سوی خانه خواهم برد
و پیران را دوباره، گوهر هر خانه خواهم کرد
پدرها را، نوازش های کودک، یاد خواهم داد
به دست کودکان، نان و پنیر و عشق، خواهم داد
دوباره با سعادت بندگی کردن
خدایی زندگی کردن
سروشی تازه خواهم داد
به نام عشق و زیبایی، دوباره خطبه خواهم خواند
و عزت را، دوباره زنده خواهم کرد
به انسان یاد خواهم داد
بهایش را، قرار با خدایش را
به باران بارش رحمت
به دریا زایش گوهر
به تن ها، شوق آزادی
به اندیشه، رهایی
یاد خواهم داد
به باغ خشک و بی حاصل
هزاران بوته ی بابونه خواهم داد
به نجوای شبانگاهان، دو صد لبیک
به باغ زرد پاییزی، قبای سبز
به رود ساکت و خاموش، خروش تازه خواهم داد
و هر چه رسم بد عهدی
ز پهنای زمین برچیده خواهم کرد
نمی گویم چه هنگام، از کدامین راه
لیکن باز خواهم گشت
به ابر آسمان، باران
به باران، شوق باریدن
به بارش، شوق رویاندن
به رویش، باور گندم
به گندم، حسرت سفره
به سفره، شرم نان آور
به نان آور، طلوع صبح صادق را
خدا را، یاد خواهم داد
به حکام زمان عشق به مردم را
به مردم باور خود را
به عالم شمع دینداری
به دینداران، سلوک عشق ورزی، یاد خواهم داد
برای هفت سین عیدتان، آری
سحرگاهان، سروش سبز سیمای سعادت ساز ساقی، هدیه خواهم کرد
به محنت پیشه گان، امید
به پر بشکستگان، پرواز
به ره گم کردگان، مشعل
به حق گم کردگان، میزان
به تنها ماندگان، یاران
به غرقه گشته گان، یزدان
به یلدا روزگاران، من بهاران
هدیه خواهم داد
نمی دانم کدامین روز آدینه
ولی با تو صبور منتظر، آهسته می گویم
سرای عشق را یکبار دیگر، آب و جارو کن
منم "مهدی"
دوباره باز خواهم گشت

سلام رضا جان سپاس از کامنت زیبایت

نوای بروجرد - موسوی زاده جمعه 7 تیر‌ماه سال 1392 ساعت 21:52 navayeborujerd.blogfa.comhttp://

سلام
بسیار کار زیبایی بود.

سلام دوست عزیز ممنونم از لطفتان جای شما بسیار خالی بود و امید داشتیم در این محفل گرم شما را زیارت کنم...شاد باشی و سلامت

رضا شنبه 8 تیر‌ماه سال 1392 ساعت 15:02 http://na-bakhshoode2.blogfa.com

سلام علی جان

خوبی؟
پس شما هم پادگان شماره 2 بودید.
حیف که اون دوره نمیشناختمت
و گرنه با هم میرفتیم میگشتیم.

سلام رضا جان واقعا حیف شد ...به امید دیدار

افسانه دوشنبه 10 تیر‌ماه سال 1392 ساعت 18:07 http://gtale.blogsky.com

سلام آقای کاظمیان گرامی

خدا اجرتون بده خداوند و پیامبر ما سفارش زیادی کردند که به دیدار یکدیگر بروی و و از احوال همدیگر آگاه شوید خوش به سعادت تون

شما انسان دل رحم و مهربونی هستید . من هم دوست دارم که به خانه سالمندان برم اما باور کنید ازدیدن چشمان منتظر و فکر کردن به فرزندان ناسپاسشون دلم به درد میاره و با دیدن این عزیزان خیلی ناراحت میشم فکر اینکه این عزیزان قبلا برای خود خونه و زندگی و .. داشتند
فرزندان نباید پدر و مادر خود را به خانه سالمندان ببرند این انصاف نیست باور کنید فرزندان برای راحتی خودشون پدر و مادر خود را به خونه سالمندان می برند در حالی که پدر و مادرشان برای بزرگ کردنشون جوانیشان را به پایشان ریختند

شما با سر زدن به این خونه دل این سالمندان عزیز رو خوشحال کردید خدا اجرتون بده برادر

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد